Web Analytics Made Easy - Statcounter

محمود بابایی تهیه‌کننده فیلم سینمایی «بعد از رفتن» به کارگردانی رضا نجاتی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره برنامه‌ریزی برای اکران عمومی این فیلم پس از دریافت پروانه نمایش از سازمان سینمایی، توضیح داد: فیلم «بعد از رفتن» سال گذشته ساخته شد و از همان زمان تولید، به اکران آن در فصل تابستان فکر می‌کردم. تلاشم این بود که در تابستان ۱۴۰۲ بتوانیم فیلم را اکران کنیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی ادامه داد: از چهارشنبه ۲۵ مردادماه این فیلم با پخش «شهر فرنگ» و به سرگروهی پردیس ملت روانه پرده سینماها می‌شود و امیدوارم با توجه به مضمون اجتماعی، قصه‌گو بودن فیلم و ترکیب بازیگران، فیلم بتواند ارتباط خوبی با مخاطبان برقرار و اکران خوبی را تجربه کند.

این تهیه‌کننده درباره ویژگی‌های فیلم «بعد از رفتن» برای رقابت با دیگر فیلم‌های در حال اکران گفت: فیلم تا زمان ساخت متعلق به سازندگان است و بعد از اتمام فرآیند ساخت، مردم و مخاطبان تبدیل به صاحبان اصلی اثر می‌شود، به همین دلیل آن‌ها هستند که می‌توانند درباره ویژگی‌های یک فیلم در حال اکران صحبت کنند. اما از نگاه من این فیلم هم ریتم مناسبی دارد و هم به‌خوبی قصه‌اش را روایت می‌کند. تلاش شده است که این فیلم مولفه‌های جذب مخاطب را داشته باشد. «بعد از رفتن» یکی از فیلم‌های پربازیگر محسوب می‌شود، از نظر تعدد لوکیشن، فضاهای بصری متنوعی دارد؛ از جزیره کیش گرفته تا سیرک و پیست اتومبیل‌رانی. این تنوع به جذابیت فیلم افزوده است.

خیلی به رقابت با فیلم‌های دیگر فکر نمی‌کنم

وی افزود: با وجود آنکه هر فیلمی به محض اکران در معرض رقابت با دیگر فیلم‌ها قرار می‌گیرد اما من امروز خیلی به این رقابت فکر نمی‌کنم چرا که هدف اصلی‌ام ساخت یک فیلم اجتماعی سالم بود که قصه آن برشی از واقعیت‌های امروز باشد. چنین فیلمی باید مخاطب خود را پیدا کند. اگر بتوانیم فیلم را به‌خوبی معرفی کنیم، این اتفاق خواهد افتاد. دغدغه اصلی فیلم «بعد از رفتن» عشق و خانواده است و امیدوارم بتوانیم اکران خوبی را تجربه کنیم.

بابایی درباره رقابت «بعد از رفتن» با دیگر فیلم‌های اجتماعی در حال اکران هم گفت: با توجه به ترکیب فیلم‌های کمدی و اجتماعی که این روزها در حال اکران در سینماهای کشور است، می‌توانیم بگوییم فیلم ما رقبای سرسختی در اکران دارد و ما همه برنامه‌ریزی خود را کرده‌ایم که در این شرایط فیلم بتواند به خوبی به مخاطبان معرفی شود.

وی ادامه داد: باید به همزمانی اکران فیلم با ایام ماه محرم هم توجه داشته باشیم و رجوع به روند آمار فروش فیلم‌ها به‌خوبی نشان می‌دهد که تا پیش از ایام محرم سینماها چه تعداد مخاطب داشته و در این ایام چقدر. برای پیش‌بینی استقبال از فیلم‌هایی که در این ایام اکران می‌شوند باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که طبیعتاً مخاطبان کمتری خواهد داشت. امید ما این است که مردم با وجود این شرایط باز هم به سینما بیایند و مانند تجربه محرم سال قبل از فیلم‌ها استقبال کنند.

این تهیه‌کننده که فیلمی اجتماعی را روانه پرده سینماها کرده است، درباره استمرار اکران فیلم‌های کمدی تأکید کرد: اکران فیلم‌های کمدی و استقبال مخاطب از آن‌ها موجب رونق سینماها می‌شوند. من جدای از بحث تهیه‌کنندگی سینما در حوزه سینماداری هم فعالیت‌هایی داشته‌ام و ارتباط بی‌واسطه با مخاطب را هم تجربه کرده‌ام به همین دلیل می‌دانم فیلم‌های کمدی انتخاب طیف گسترده‌ای از مخاطبان سینماست و ما هم باید به این انتخاب احترام بگذاریم. سینمای ایران به‌واسطه بحران کرونا آسیب‌های زیادی دید و این فیلم‌های کمدی بودند که توانستند ناجی سینمای ایران در این شرایط باشند.

قائل به مرگ سینمای اجتماعی نیستم، اما...

وی افزود: به‌عنوان تهیه‌کننده، قائل به مرگ سینمای اجتماعی نیستم. درست است که وضعیت سینمای اجتماعی ما کمی افت داشته است اما می‌توان آن را درمان کرد. این درمان با برخی ابزارها امکان‌پذیر است. این سینمای اجتماعی ایران است که در جهان پرآوازه و پرافتخار شده است.

بابایی با اشاره به فیلم‌سوزی در فرآیند چینش فیلم‌های اکران گفت: باید فکری به حال این سازوکار داشته باشیم تا عدالت هم برای سینمای اجتماعی و هم سینما کمدی برقرار شود. درست است که به دلیل حال عمومی جامعه، اقبال به فیلم‌های کمدی بیشتر است اما باید این نکته را هم مدنظر داشته باشیم که با ساخت فیلم‌های اجتماعی درست و تأثیرگذار است که ما می‌توانیم از بحران‌های اجتماعی عبور کنیم.

ساخت فیلم‌های اجتماعی مصداق بارز کار فرهنگی است و مشکل اصلی این است که مسئولان ما بعضاً مصداق کار فرهنگی را اشتباه می‌گیرند! برخی از مسئولان می‌خواهند با کارهایی مانند نصب بنر و بیلبورد، کار فرهنگی کنند در حالی که این کار در بهترین حالت می‌تواند یک کار تبلیغی باشد، نه فرهنگی

وی افزود: فیلم ساختن و مشخصاً ساخت فیلم‌های اجتماعی مصداق بارز کار فرهنگی است و مشکل اصلی این است که مسئولان ما بعضاً مصداق کار فرهنگی را اشتباه می‌گیرند! برخی از مسئولان می‌خواهند با کارهایی مانند نصب بنر و بیلبورد، کار فرهنگی کنند در حالی که این کار در بهترین حالت می‌تواند یک کار تبلیغی باشد، نه فرهنگی.

تهیه‌کننده «بعد از رفتن» ادامه داد: ما باید کمک کنیم تا سینمای اجتماعی همچنان زنده بماند و رونق هم پیدا کند. این مسئولیت هم صرفاً متوجه مسئولان نیست و فیلمسازان، تهیه‌کنندگان و دفاتر فیلمسازی هم باید به این موضوع توجه داشته باشند. بعد از رکوردی که یک فیلم کمدی در گیشه ثبت کرده است، همه دفاتر سینمایی می‌خواهند یک «فسیل» دیگر بسازند و همه آن‌ها چنین برنامه‌ای دارند! این فی‌نفسه بد نیست اما به شرط آنکه حواس‌مان به سینمای اجتماعی و افتخاراتی که برای ما آورده است هم باشد.

وی با اشاره به ظرفیت‌های حمایتی نهادهایی مانند صداوسیما و شهرداری ادامه داد: این حمایت‌ها امروز هم وجود دارد اما باید به سمتی برویم که حمایت از سینمای اجتماعی در همه جا، تبدیل به یک اصل شود. هر چه ما از سینمای اجتماعی فاصله بگیریم، در آینده با بحران‌های اجتماعی و حتی سیاسی مواجه خواهیم شد. من قائل به یک سبد مصرفی برای مخاطبان هستم که در آن هم فیلم کمدی قابل تعریف است و هم فیلم اجتماعی و هم فیلم سیاسی و حتی اکشن. کامل بودن این سبد مهم است و این همان اتفاقی است که هنوز از آن محرومیم.

بابایی تأکید کرد: ما فیلمسازان می‌توانیم سلیقه مخاطبان را جهت‌دهی کنیم. وقتی همه به یک سمت حرکت و هم‌جهت با جریان غالب شنا کنند، فیلم‌ها یکدست می‌شود و طبیعتاً در جهت‌دهی سلیقه مخاطب هم اثرگذار می‌شود. به همین دلیل ما در مقام سازندگان اثر باید به این نکته توجه داشته باشیم. امیدوارم فیلمسازان اجتماعی پرافتخار ما که مدتی است از عرصه فیلم‌سازی فاصله گرفته‌اند، باردیگر به میدان بازگردند چراکه سینمای اجتماعی امروز، تشنه نگاه این فیلمسازان است.

کد خبر 5858920 زهرا منصوری

منبع: مهر

کلیدواژه: فیلم بعد از رفتن محمود بابایی رضا نجاتی سینمای اجتماعی فیلم کوتاه تئاتر ایران فیلم سینمایی آلبوم موسیقی فیلم میان صخره ها سینمای مستند تماشاخانه ایرانشهر شبکه یک سیما بنیاد سینمایی فارابی رادیو صبا اعتصاب اکران عمومی ایوب آقاخانی برنامه تلویزیونی فیلم های اجتماعی سینمای اجتماعی فیلم های کمدی حال اکران داشته باشیم بعد از رفتن کار فرهنگی تهیه کننده فیلم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۳۲۶۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران

دهم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته می‌شود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران می‌دانند. صدیقه (روح‌انگیز) سامی‌نژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقش‌آفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.

نام روح‌انگیز سامی‌نژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خان‌بهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.

با پخش «دختر لر» در سینما‌ها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامی‌نژاد به شهرت رسید، اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد. 

فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سال‌ها بی‌خبری و با تصاویری تکان‌دهنده از این ستاره سال‌های دور سینما واکنش‌های تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد: زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سال‌های پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روح‌انگیز سامی‌نژاد مُرده است. من تا آن روز فکر می‌کردم روح‌انگیز سامی‌نژاد باید سال‌ها پیش مرده باشد.

 به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامی‌نژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنج‌شنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامی‌نژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».

این کارگردان سینما همچنین گفته بود: من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامی‌نژاد را در فیلم تهامی‌نژاد دیده بودم که گریه می‌کرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناس‌ترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلی‌های دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعه‌ای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.

عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخش‌هایی از آن آمده است: وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خان‌بهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامی‌نژاد در آن نقش «گلنار» را بازی می‌کرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنش‌های ناگواری برانگیخت، که به‌درستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچ‌گاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامی‌نژاد تصوری از آن واکنش‌ها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر می‌داشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم می‌شد؟

گفته می‌شود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوشش‌هایی را در زمینه ساخت فیلم انجام می‌داد و در این‌باره بهارلو ادامه داده است: به‌موازات فعالیت‌های سخت‌کوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خان‌بهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جست‌وجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلوی‌ِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایش‌ها و تعزیه‌ها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سال‌ها در فیلم‌های اوگانیانس و مرادی ایفای نقش می‌کردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، به‌همین دلیل موانع کم‌تری بر سرِ راه خود داشتند.

سپنتا موفق شد صدیقه (روح‌انگیز) سامی‌نژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او به‌عنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد. «دختر لر» نخستین بار در سی‌ام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیده‌بان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت.

 سپس با یک دو هفته وقفه در همین‌سینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگ‌های خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را به‌چشم ببینند. ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامی‌نژاد چنان انگشت‌نما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهر‌های مختلف.

سامی‌نژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامی‌نژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.

از تهامی‌نژاد نقل شده است‌: اغلب به‌طور کنترل‌نشده‌ای می‌خندید و در حالی‌که اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانی‌های متعصب او را مورد ضرب‌وشتم قرارمی‌دادند و حتی بطری به‌طرفش پرتاب می‌کردند. به‌طوری‌که همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.

درباره این چهره مستند دیگری با نام «روح‌انگیز سامی‌نژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.

سامی‌نژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبه‌ای با ایسنا گفته بود: بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بار‌ها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسل‌های دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.

قدیمی‌های معروف، بریده‌اند و سعی می‌کنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سال‌ها به آنها بی‌لطفی شده است و دل پرگلایه‌ای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که می‌توانست بازی کند.

در یکی از برنامه‌های تلویزیونی هفت، بعد از سال‌ها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید می‌بینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینما‌های تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمی‌توان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد، اما سال‌ها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم، اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او می‌توانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی می‌کرد چه اتفاقی می‌افتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بی‌غمی وجود نداشت، می‌توانست نقش یک پدر را بازی بکند.

منبع: روزیاتو

tags # بازیگر سینما ، سینما سایر اخبار اسرار تکامل آلت‌ جنسی؛ رابطه جنسی انسان‌های اولیه مثل گوریل‌ها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غول‌پیکری که توسط انسان‌ها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی می‌شوند (تصاویر) کشف پرنده‌ عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!

دیگر خبرها

  • جزئیات مست عشق؛ مولانا و شمس در پرده سینما
  • کدام فیلم‌های سینما به جامعه کارگری ادای دین کردند؟
  • پرمخاطب‌ترین فیلم هنر و تجربه معرفی شد
  • «مست عشق»، «سال گربه» را جاگذاشت/ عبور «آسمان غرب» از «آپاراتچی»
  • «مدیر مدرسه» به اکران آنلاین رسید
  • سینما به روایت «آپاراتچی»
  • «مست عشق» ، زمانی برای مستی سالن های سینما / روایت مولانا و شمس ، پدیده ای فراتر از اکران
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
  • عکس | حامد بهداد با عینک قرمز به سینما می‌ِآید!
  • اکران مردمی «تمساح خونی» در اکومال کرج